سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لبخند های خاکی
نوشته شده در تاریخ جمعه 91 شهریور 17 توسط کبوتر

بسم رب الشهید

اون طرف رود که رسیدیم تو ساحل جسد زخمیشو پیدا کردیم،در حالی که دهن خودشو پر از گل کرده بود! قبل از حمله اصرار داشت که تو عملیات شرکت کنه.گفتم: نه!این عملیات حساسه...وتو خیلی جونی ممکنه زخمی شی و فریاد بزنی......گفت:قول میدم اگه زخمی شدم فریاد نزنم........


....دیگه برنگشت شاید خبر داشت که دیگه برنمی گرده وقتی می رفت، گفت:آقاجون یه عکس انداختم دادم بزرگش کنن،بی زحمت از عکاسی بگیریدش........




قالب وبلاگ